ما اومدیم
سلام پسرکم منو ببخش به خاطر این همه غیبت اخه مامانی حسابی مشغول بودیم حالا مشغول چی میگم چند وقتی بود که با بابایی تصمیم گرفته بودیم خونرو عوض کنیم ولی خوب زمانش پیش نمیومد تا اینکه یه مشتری خوب برای خونه پیدا شد و ما هم مشغول خونه پیدا کردن که خدارو شکر یه خونه خوب و بزرگ پیدا کردیم ولی مامانی بابایی حسابی رفت زیر بار قرض و قسط و به خاطر مسائل مالی مجبوریم یک سال دیگه تو همین خونه بمونیم حالا بریم سراغ احوالات چند روز گذشته شما حسابی شیطون شدی میخوای به همه جا سرک بکشی و سر از همه چیز در بیاری تا دلتم بخواد ددری شدی میری لباساتو میاری و میدی به من که حاضر بشی بریم دد الهی قربونت برم که انقدر شیرینی مثل طوطی میمونی هرچی م...
نویسنده :
مامان زهرا
15:07